diary

بعد از مدتها یه سریال نظرم رو جلب کرد : Ted Lasso !!حس دنج و لطیفی داره فضاش و در عین حال پر از درس. احساس میکنم به خوشبینی های تد لاسو نیاز دارم تو زندگیم :)البته هنوز هشت قسمتش رو دیدم ...این سریال S.Education , حداقل چیزی که بهم یاداوری کرد این بود که باید خودم باشم و از بروز دادنش نترسم .احساس میکنم نیاز دارم که مدتی فضای کاریم رو عوض کنم اما نگرانم که ایا میتونم از پسش بربیام؟دلم تنگ میشه ...باید برم چشمام رو بشورم ، مسواک بزنم و بخوابم که برای کلاسای فردا اماده باشم ولی انگار به دست‌ها و پاهام وزنه‌‌های سیصد کیلویی بسته شده و حتی به مغزم انگار و توان حرکت نیست :| diary...

تا حالا برای مرگ هیچ سلبرتی ناراحت نشده بودم ولی مرگ چندلر اشک رو به چشمام اورد ... diary...

دلم تنگ شدهبرای مادرجونمبرای اون بیخیالی های دبیرستان که فقط دغدغم نمره هام بودبرای اونموقع ها که کنار مادرجونم منتظر میموندم تا سرویس مدرسم برسه ... و مادرجون با اون تسبیحش فقط دعا میکرد و امید میداداون چشمای مهربونش رو میخوامنمیدونم چرا این روزا همش یاد مادرجونم میفتم ..." چه مدت ترک شده بودیکه این چنین وحشت زده ای؟چه مدت رنج کشیده ایتا چنین بی رحم شوی؟ "بدجور احساس خستگی میکنمو دلم میخواد یمدت کلا بخوابم و بیدار نشم ،حداقل تا وقتیکه خیلی از دردها رو فراموش کنم ... یا حتی مثل کش اومدن اون گیجی بعد از خواب عصرهای پاییز که اصلا یادت نمیاد الان چه ساعتیه، کجایی، باید چیکار کنی!هرقدر هم ادای خوشحالا رو دربیارم، باز هم نمیتونم از ته دل خوشحال باشم..."میخواستیممیخواستیم مثل این روزو نبینیم .که دیدیم که... " diary...

اگه تا ابد دلم برات تنگ موند، چی؟ diary...

خستم ولی خوابم نمیبره

البته اینکه استرس دارم هم بی تاثیر نیست!

نمیدونم اصلا استرسه یا جی؟ انگار رو هوام

دیگه حالم به هم میخوره از بس براش سناریو های مختلف ردیف کردم و رویا بافتم

یه امتحان مهم دارم

باید متمرکز شم رو اون

کاش میشد غیب شم کلا یمدت محو شم اصن هیشکی منو یادش نیاد

من مرخصی میخوام از ثنا بودن!

کتابای درسی خر وحشی !

diary...